8. حالا پسرم، به من گوش بده و هرچه به تو میگویم انجام بده.
9. به طرف گلّه برو. دو بُزغالهٔ چاق بگیر و بیاور. من آنها را میپزم و از آن غذایی كه پدرت خیلی دوست دارد، درست میكنم.
10. تو میتوانی آن غذا را برای او ببری تا بخورد و قبل از مرگش، از خداوند برای تو بركت بطلبد.»
11. امّا یعقوب به مادرش گفت: «تو میدانی كه بدن عیسو موی زیاد دارد، ولی بدن من مو ندارد.