پیدایش 18:8-18 Today's Persian Version (TPV)

8. او مقداری ماست‌ و شیر با گوشت ‌گوساله‌ای كه‌ پخته ‌بود، آورد و جلوی آن‌ مردان ‌گذاشت ‌و همان‌جا زیر درخت ‌شخصاً از آنها پذیرایی كرد. آنها از آن ‌غذا خوردند.

9. سپس ‌از ابراهیم‌ پرسیدند: «زن‌ تو سارا كجاست‌؟»ابراهیم ‌جواب ‌داد كه‌ داخل ‌چادر‌ است‌.

10. یكی از آنان‌ گفت‌: «نه ‌ماه ‌دیگر برمی‌گردم‌. در آن‌ وقت ‌زن ‌تو سارا صاحب ‌پسری خواهد بود.»سارا، نزدیک‌ در چادر، پشت ‌او ایستاده‌ بود و گوش ‌می‌داد.

11. ابراهیم‌ و سارا خیلی پیر بودند. و عادت‌ ماهانهٔ زنانگی سارا قطع شده بود.

12. سارا به‌ خودش‌ خندید و گفت‌: «اکنون كه‌ من ‌پیر و فرسوده‌ شده‌ام‌، آیا می‌توانم‌ از رابطهٔ جنسی لذّت‌ ببرم‌؟ در حالی كه‌ شوهرم‌ نیز پیر و فرسوده‌ است‌؟»

13. پس خداوند از ابراهیم‌ پرسید: «چرا سارا خندید و گفت 'آیا حقیقتاً من‌ می‌توانم ‌بچّه‌دار شوم ‌درحالی‌که ‌خیلی پیر هستم‌؟'

14. آیا چیزی هست‌ كه ‌برای خداوند مشكل‌ باشد؟ همان‌طور كه ‌گفتم ‌نه‌ ماه‌ دیگر خواهم ‌آمد و سارا دارای پسری خواهد بود.»

15. سارا از ترس ‌انكار كرد و گفت‌: «من ‌نخندیدم‌»ولی او جواب داد: «تو خندیدی.‌»

16. آن ‌مردان ‌آنجا را ترک‌ نموده‌ و به‌ طرف ‌سدوم‌ حركت‌ كردند. ابراهیم‌ آنان ‌را بدرقه‌ كرد.

17. خداوند فرمود: «من‌ چیزی را كه ‌می‌خواهم ‌انجام‌ بدهم ‌از ابراهیم ‌مخفی نمی‌كنم‌.

18. نسل ‌او یک ‌قوم ‌بزرگ‌ و قوی خواهد شد و به ‌وسیلهٔ او من ‌همهٔ ملّتها را بركت‌ خواهم ‌داد.

پیدایش 18