2. اَبرام جواب داد: «ای خداوند، خدای من، چه پاداشی به من خواهی داد، در حالی كه من فرزندی ندارم؟ تنها وارث من این الیعزر دمشقی است.
3. تو به من فرزندی ندادی و یكی از غلامان من وارث من خواهد شد.»
4. پس او شنید كه خداوند دوباره به او میگوید: «این غلام تو الیعزر وارث تو نخواهد بود. پسر تو وارث تو خواهد بود.»
5. خداوند او را بیرون برد و فرمود: «به آسمان نگاه كن و بكوش ستارهها را بشماری. فرزندان تو به همین اندازه زیاد خواهند شد.»