13. خداوند میگوید بهخاطر اینکه در روزهای عید برای بت بعل بُخور خوشبو دود میکرد، خود را با انگشتر و زیور میآراست و دنبال عاشقان خود میرفت و مرا فراموش میکرد، او را مجازات خواهم کرد.
14. پس دوباره او را به بیابان میبرم و با سخنان محبّتآمیز دل او را به دست میآورم.
15. در آنجا تاکستانهایش را به او پس میدهم، «دشت عخور» یعنی دشت زحمات را برایش به «دروازهٔ امید» تبدیل میکنم. در آنجا مانند روزهای جوانیاش، هنگامیکه از سرزمین مصر بیرون آمد، سرود خواهد خواند.
16. در آن روز مرا به جای «بعل من»، «شوهر من» صدا خواهد کرد.
17. او دیگر بعل را فراموش خواهد کرد و اسم او را هم به زبان نخواهد آورد.
18. در آن زمان، بین شما و حیوانات وحشی، مرغان هوا و خزندگان پیمانی میبندم. کمان و شمشیر را از بین میبرم و به جنگها پایان میدهم تا در آسایش و امنیّت زندگی کنید.
19. تو برای همیشه همسر من میشویو با راستی و عدالتو محبّت بیپایان و رحمت،با تو پیمان همسری میبندم.
20. من به قول خود وفا خواهم کرد و تو را از آن خود خواهم ساخت.آنگاه تو مرا به عنوان خداوند خود خواهی شناخت.