غزل غزلها 8:1-5 Today's Persian Version (TPV)

1. ای کاش تو برادر من ‌بودی که مادرم تو را شیر ‌داده بود،آنگاه اگر تو را در خیابان می‌دیدم می‌توانستم تو را ‌ببوسمو کسی ایرادی نمی‌گرفت.

2. بعد تو را به خانه مادرم می‌بردمتا عشق را به من بیاموزی.آنگاه در آنجا شراب نابو شیرهٔ انار خود را به تو می‌دادم.

3. کاشکه دست چپش زیر سرِ من می‌بودو با دست راست خود مرا در آغوش می‌کشید.

4. ای دختران اورشلیم، شما را قسم می‌دهمکه عشق ما را برهم مزنید.

5. این کیست که بازو به بازوی دلدار خود از صحرا می‌آید؟در زیر آن درخت سیب،جایی که مادرت تو را به دنیا آورد، بیدارت کردم.

غزل غزلها 8