سوگنامه 3:51-57 Today's Persian Version (TPV)

51. وقتی می‌بینم چه بلایی بر سر دختران شهر من آمده است، دلم از غصّه ریش‌ریش می‌شود.

52. «دشمنان بدون هیچ دلیلی مرا مثل پرنده به دام انداختند.

53. مرا زنده در چاه انداختند و سنگی بر سر آن گذاشتند.

54. آب از سرم گذشت و فکر کردم که بزودی خواهم مرد.

55. «خداوندا، از ته چاه تو را طلبیدم.

56. فریاد مرا شنیدی و به ناله‌های من گوش دادی.

57. وقتی به حضور تو دعا کردم، آمدی و گفتی: 'نترس!'

سوگنامه 3