داوود به قاصد گفت: «به يوآب را دلداری بده و به او بگو نگران نباشد چون کسی نمیداند چه کسی در جنگ کشته خواهد شد. به او بگو در آینده سختتر بجنگد و شهر را تسخیر کند.»