بعد آن زن رفت و به شوهر خود گفت: «یک مرد خدا نزد من آمد. چهرهاش مانند چهره یک فرشته مهیبت بود. من نپرسیدم که از کجا آمده بود. او هم به من نگفت که نامش چیست.