9. «با بیرحمی حمله میکنند و با ایجاد ترس و وحشت مثل ریگ بیابان اسیر میگیرند.
10. پادشاهان را مسخره میکنند و به بزرگان میخندند. قلعهها را هیچ میشمارند و در پشت دیوار آنها تپّهای از خاک میسازند و آنها را تصرّف میکنند.
11. همچون باد هجوم میآورند و میروند. آنها مردمی گناهکار هستند، زیرا قدرت خود را، خدای خود میدانند.»
12. خداوندا، ای خدای من! تو از ابتدا خدا بودهای، مقدّس و ابدی، ای خداوند و ای پناه من، تو نمیگذاری که ما نابود شویم. تو به بابلیها قدرت دادهای تا ما را مجازات کنند.
13. چشمان تو پاکتر از آن است که گناه را نگاه کند. تو بیعدالتی را تحمّل نمیکنی، پس چرا وقتیکه شریران اشخاصی را که از خودشان عادلترند میبلعند، خاموش میمانی؟
14. چرا مردم را مثل ماهیان و خزندگان که رهبری ندارند، به قلّاب بابلیها میاندازی؟
15. آنها مردم را به قلّاب خود میاندازند و در تورهای خود جمع میکنند و سپس به شادمانی میپردازند.
16. بعد میروند و تورهای خود را میپرستند و برای آنها قربانی میکنند، زیرا تورهایشان خوراک و ثروت برای آنها آورده است.
17. آیا تو به آنها اجازه میدهی که برای همیشه به کشتار بیرحمانهٔ خود ادامه بدهند؟