اول سموئیل 2:1-19 Today's Persian Version (TPV)

1. حنا دعا کرد و گفت:«خداوند دل مرا شادمان ساخته است،از کارهایی که خدا برای من کرده است، شادی می‌کنم،با خوشحالی بر دشمنانم می‌خندم،چقدر خوشبخت هستم، چون خداوند مرا یاری نموده است.

2. «او یگانه خدای پاک و مقدّس است.شریک و همتایی ندارد.هیچ پشت و پناهی مانند خدای ما نیست.

3. مغرور و متکبّر مباشیدو سخنان غرورآمیز بر زبان میاورید.خداوند بر همه‌چیز آگاه است.اوست که کارهای مردم را داوری می‌کند.

4. کمان دلاوران را می‌شکند،امّا ناتوانان را نیرو می‌بخشد.

5. کسانی‌که سیر بودند اکنون برای یک لقمه نان اجیر می‌شوند،امّا آنهایی که گرسنه بودند، سیر شدند.زنی که نازا بود، هفت طفل به دنیا آورد،و آنکه فرزندان زیاد داشت، اکنون بی‌اولاد گردیده است.

6. خداوند می‌میراند و زنده می‌کند.به گور می‌برد و زنده می‌سازد.

7. خداوند فقیر می‌کند و غنی می‌گرداند.سرنگون می‌سازد و سرفراز می‌نماید.

8. مسکینان را از خاک بلند می‌کندو بینوایان را از بدبختی می‌رهاند.آنها را همنشین پادشاهان می‌گرداندو به جایگاه عزّت می‌نشاند،اساس زمین از آن خداوند است،او زمین را بر آن استوار نموده است.

9. «مؤمنین را به راه راست هدایت می‌کندو امّا شریران، در تاریکی نابود می‌گردند.انسان تنها با زور بازوی خود پیروز نمی‌گردد.

10. دشمنان خداوند نابود می‌شوند،خداوند از آسمان، آنها را با رعد و برق خواهد زد.خداوند تمام دنیا را داوری خواهد کرد.او به پادشاه برگزیدهٔ خود قدرت و پیروزی می‌بخشد.»

11. بعد القانه به خانهٔ خود در رامه برگشت و سموئیل در حضور عیلی کاهن، در شیلوه به خدمت خداوند مشغول بود.

12. پسران عیلی اشخاص پست و فاسدی بودند. آنها به خداوند احترام نمی‌گذاشتند

13. و وظایف مذهبی را که به عهده داشتند، انجام نمی‌دادند. وقتی کسی قربانی می‌کرد، خادم آنها می‌آمد و درحالی‌که گوشت هنوز در حال پختن بود، چنگال سه شاخه‌ای را که با خود داشت در دیگ، یا پاتیل، و یا هر ظرف دیگری که در آن گوشت را می‌پختند، فرو می‌برد

14. و هرچه را که با چنگال از دیگ بیرون می‌کشید سهم کاهن بود. آنها با تمام مردم اسرائیل که به شیلوه می‌آمدند به همین ترتیب رفتار می‌کردند.

15. بیشتر وقتها پیش از سوزانیدن چربی، خادم آنها می‌آمد و به کسی‌که قربانی می‌کرد می‌گفت: «گوشت خام را برای کباب به کاهن بده، چون او گوشت پخته قبول نمی‌کند.»

16. اگر آن شخص می‌گفت: «صبر کنید تا اول چربی آن بسوزد و بعد هرقدر گوشت که می‌خواهید ببرید.» خادم به او می‌گفت: «خیر، همین حالا بده، وگرنه بزور از تو می‌گیرم.»

17. این گناه پسران عیلی در نظر خداوند بسیار بزرگ بود، زیرا آنها قربانی خداوند را بی‌حرمت می‌کردند.

18. سموئیل با پیش‌بندی کتانی که به کمر بسته بود، خداوند را خدمت می‌کرد.

19. مادرش هر سال یک ردای کوچک برای او می‌دوخت و وقتی‌که برای تقدیم قربانی سالانه همراه شوهر خود به شیلوه می‌رفت، برایش می‌برد.

اول سموئیل 2