12. هشتمین یوحانان، نهمین الزاباد،
13. دهمین ارمیا و یازدهمین مکبنای.
14. این جادیان همه افسران ارتش بودند کوچکترین آنها برابر با صد نفر و بزرگترین ایشان برابر با هزار نفر بود.
15. آنها در ماه اول سال هنگامیکه رود اردن طغیان میکند، از آن گذشتند و مردمی را که در دشتهای شرقی و غربی رود اردن میزیستند پراکنده ساختند.
16. گروهی از مردان طایفههای بنیامین و یهودا به قلعهای که داوود در آن بود رفتند.
17. داوود به ملاقات ایشان رفت و گفت: «اگر شما برای دوستی و کمک به من آمدهاید، به اینجا خوش آمدید، به ما بپیوندید؛ امّا اگر قصد شما خیانت کردن به من در برابر دشمنان است با وجودی که من سعی نکردهام به شما آسیبی برسانم، خدای اجدادمان خواهد دانست و شما را مجازات خواهد کرد.»
18. آنگاه روح خدا بر عماسای که بعداً فرمانده سی نفر شد فرود آمد و او چنین گفت:«ای داوود پسر یَسی، ما از آن تو هستیم،پیروزی بر تو و کسانیکه یاران تو هستند،خداوند پشتیبان توست.»داوود به ایشان خوشآمد گفت و ایشان را سرداران سپاه خود کرد.