13. شما در عذاب وجدان هستید. شما مانند دیوار بلندی هستید که از بالا تا پایین ترک خورده و ناگهان فرو خواهد ریخت.
14. مثل یک کوزهٔ گِلی خواهید شکست و چنان خُرد خواهید شد که هیچ قطعهٔ آن، آنقدر بزرگ نخواهد بود که با آن بتوان یک زغال گداخته را برداشت یا با آن جرعهای آب نوشید.»
15. خداوند قادر و قدّوس اسرائیل به قوم خود میگوید: «بازگردید و با سکوت به من اعتماد کنید، آنگاه قوی و در امنیّت خواهید بود.» امّا شما حرف او را رد میکنید.
16. در عوض، در این فکر هستید که با اسبان تیزپا از دست دشمنان فرار کنید. درست است! باید فرار کنید! تصوّر میکنید که اسبان شما سریع میدوند، امّا اسبهای کسانیکه شما را تعقیب میکنند، سریعتر هستند.
17. وقتی فقط یک سرباز دشمن را ببینید، هزار نفر از شما پا به فرار میگذارید، و فقط پنج سرباز کافی است که همهٔ شما را فراری دهد. از سپاه شما چیزی جز چوب پرچم شما بر فراز تپّه باقی نخواهد ماند.