7. دشتهای حاصلخیز یهودا از ارّابههای جنگی پر شدهاند و سواره نظام جلوی دروازههای اورشلیم ایستادهاند.
8. تمام قدرت دفاعی یهودا از هم پاشیده شده است.بعد از تمام اینها، آن وقت شما اسلحههای خود را از زرّادخانه بیرون آوردید.
11. برای ذخیرهٔ آب، آبانباری در شهر ساختید که مازاد آب استخر قدیمی به آن جاری و نگهداری میشود. امّا شما به آن خدایی که همهٔ این چیزها را از زمانهای قدیم مُقدّر کرده بود، توجهی نکردید.
12. آنگاه خداوند، خدای متعال از شما خواست گریه و سوگواری کنید، سرهایتان را بتراشید و پلاس بر تن کنید.
13. در عوض، شما خندیدید و جشن گرفتید، گاو و گوسفند خود را سر بریدید و خوردید، و به نوشیدن شراب پرداختید. شما گفتید: «بهتر است الآن بخوریم و بنوشیم، چون فردا خواهیم مرد.»
14. خداوند، خدای متعال خودش به من چنین گفت: «آنها تا زنده هستند، هرگز برای این شرارت آمرزیده نخواهند شد. من -خداوند، خدای متعال- چنین گفتهام.»
15. خداوند، خدای متعال به من گفت به نزد شبنا، رئیس تشکیلات کاخ سلطنتی بروم و به او بگویم: