3. به همین دلیل باران نباریده و رگبارهای بهاری نیامده است. تو مثل یک روسپی هستی و از آن شرم نداری.
4. «و اکنون به من میگویی: 'تو پدر من هستی، تو مرا از زمان طفولیّتم دوست داشتی.
5. تو نسبت به من همیشه خشمگین نخواهی بود.' ای اسرائیل، این چیزی است که تو گفتهای، ولی از انجام هیچنوع شرارتی خودداری نکردی.»
6. در زمان یوشیای پادشاه، خداوند به من گفت: «آیا میبینی اسرائیل -آن زن بیوفا- چه کرده است؟ او مرا ترک کرده و برفراز هر تپّه و در پای تمام درختان سبز، مثل روسپی رفتار کرده است.
7. فکر کردم بعد از تمام این کارها، او مطمئناً نزد من برمیگردد. امّا او برنگشت، و خواهر بیوفای او -یهودا- ناظر تمام کارهای او بود.
8. یهودا همچنین دید که من اسرائیل را بهخاطر اینکه مرا ترک کرده و مرتکب روسپیگری شده بود، طلاق دادم و به راه خودش فرستادم. امّا یهودا، خواهر بیوفای اسرائیل، هراسی نداشت. او هم روسپی شد
9. و اصلاً از آن شرمی نداشت. او سرزمین را آلوده ساخت و با پرستش سنگها و درختان مرتکب زنا شد.
10. بعد از همهٔ اینها، یهودا خواهر بیوفای اسرائیل، فقط تظاهر کرد که به نزد من برمیگردد، ولی در عمل صادق نبود. من، خداوند چنین گفتهام.»
11. آنگاه خداوند به من گفت که هرچند اسرائیل او را ترک کرده، با وجود این، او ثابت کرد که از خواهر بیوفایش -یهودا- بهتر است.
12. خداوند به من گفت بروم و به اسرائیل بگویم: «ای اسرائیل بیوفا نزد من بازگرد. من رحیم هستم و خشمگین نخواهم بود؛ خشم من برضد تو دایمی نخواهد بود.
13. فقط بپذیر که خطاکاری و برضد خداوند، خدای خود شوریدهای. اعتراف کن که درپای درختان سبز، تو عشق خود را نثار خدایان بیگانه کردهای و از دستورات من اطاعت ننمودهای. من، خداوند چنین گفتهام.
14. «ای قوم بیوفا بازگردید؛ شما به من تعلّق دارید. از هر شهری یکی از شما را، و از هر طایفهای دو نفر را میگیرم و با خود به کوه صهیون خواهم آورد.
15. من به شما فرمانروایانی خواهم داد که مطیع من باشند، و آنها با حکمت و فهم بر شما حکومت خواهند کرد.
16. آنگاه، وقتی شما در این سرزمین کثیر شوید، مردم دیگر دربارهٔ صندوق پیمان من صحبتی نخواهند کرد. آنها دیگر نه دربارهٔ آن فکر میکنند و نه آن را به یاد میآورند. آنها دیگر نه احتیاجی به آن دارند، و نه میخواهند صندوق دیگری بسازند.