1. سلیمان با فرعون پیمان دوستی بست و با دختر او ازدواج کرد. سلیمان دختر فرعون را به شهر داوود آورد تا ساختن کاخ خود، معبد بزرگ و دیوارهای اورشلیم را به پایان برساند.
2. چون تا آن زمان هنوز معبدی ساخته نشده بود. مردم اسرائیل در روی تپّهها قربانی میکردند.
3. سلیمان خداوند را دوست داشت و مطابق فرمانهای پدر خود، داوود رفتار میکرد، ولی هنوز هم قربانیها و نذرهای خود را در روی تپّهها تقدیم مینمود.
4. روزی پادشاه برای قربانی کردن به جبعون رفت؛ زیرا مشهورترین قربانگاه در آنجا بود. تا آن زمان او صدها قربانی سوختنی در آنجا تقدیم کرده بود.
5. در جبعون، سلیمان خداوند را در خواب دید. خداوند به او گفت: «چه میخواهی تا به تو بدهم؟»