یوحنا 18:17-34 Old Persian Version (OPV)

17. آنگاه آن کنیزی که دربان بود، به پطرس گفت: «آیا تو نیز از شاگردان این شخص نیستی؟» گفت: «نیستم.»

18. و غلامان و خدام آتش افروخته، ایستاده بودند و خود را گرم میکردند چونکه هوا سرد بود؛ و پطرس نیز باایشان خود را گرم میکرد.

19. پس رئیس کهنه از عیسی درباره شاگردان و تعلیم او پرسید.

20. عیسی به او جواب داد که «من به جهان آشکارا سخن گفتهام. من هر وقت درکنیسه و در هیکل، جایی که همه یهودیان پیوسته جمع میشدند، تعلیم میدادم و در خفا چیزی نگفتهام.

21. چرا از من سوال میکنی؟ از کسانی که شنیدهاند بپرس که چه چیز بدیشان گفتم. اینک ایشان میدانند آنچه من گفتم.»

22. و چون این راگفت، یکی از خادمان که در آنجا ایستاده بود، طپانچه بر عیسی زده، گفت: «آیا به رئیس کهنه چنین جواب میدهی؟»

23. عیسی بدو جواب داد: «اگر بد گفتم، به بدی شهادت ده؛ و اگرخوب، برای چه مرا میزنی؟»

24. پس حنا او رابسته، به نزد قیافا رئیس کهنه فرستاد.

25. و شمعون پطرس ایستاده، خود را گرم میکرد. بعضی بدو گفتند: «آیا تو نیز از شاگردان او نیستی؟» او انکار کرده، گفت: «نیستم!»

26. پس یکی از غلامان رئیس کهنه که از خویشان آن کس بود که پطرس گوشش را بریده بود، گفت: «مگرمن تو را با او در باغ ندیدم؟»

27. پطرس باز انکارکرد که در حال خروس بانگ زد.

28. بعد عیسی را از نزد قیافا به دیوانخانه آوردند و صبح بود و ایشان داخل دیوانخانه نشدند مبادا نجس بشوند بلکه تا فصح را بخورند.

29. پس پیلاطس به نزد ایشان بیرون آمده، گفت: «چه دعوی بر این شخص دارید؟»

30. در جواب او گفتند: «اگر او بدکار نمی بود، به تو تسلیم نمی کردیم.»

31. پیلاطس بدیشان گفت: «شما اورا بگیرید و موافق شریعت خود بر او حکم نمایید.» یهودیان به وی گفتند: «بر ما جایز نیست که کسی را بکشیم.»

32. تا قول عیسی تمام گرددکه گفته بود، اشاره به آن قسم موت که باید بمیرد.

33. پس پیلاطس باز داخل دیوانخانه شد وعیسی را طلبیده، به او گفت: «آیا تو پادشاه یهودهستی؟»

34. عیسی به او جواب داد: «آیا تو این رااز خود میگویی یا دیگران درباره من به توگفتند؟»

یوحنا 18