یوحنا 18:17-26 Old Persian Version (OPV)

17. آنگاه آن کنیزی که دربان بود، به پطرس گفت: «آیا تو نیز از شاگردان این شخص نیستی؟» گفت: «نیستم.»

18. و غلامان و خدام آتش افروخته، ایستاده بودند و خود را گرم میکردند چونکه هوا سرد بود؛ و پطرس نیز باایشان خود را گرم میکرد.

19. پس رئیس کهنه از عیسی درباره شاگردان و تعلیم او پرسید.

20. عیسی به او جواب داد که «من به جهان آشکارا سخن گفتهام. من هر وقت درکنیسه و در هیکل، جایی که همه یهودیان پیوسته جمع میشدند، تعلیم میدادم و در خفا چیزی نگفتهام.

21. چرا از من سوال میکنی؟ از کسانی که شنیدهاند بپرس که چه چیز بدیشان گفتم. اینک ایشان میدانند آنچه من گفتم.»

22. و چون این راگفت، یکی از خادمان که در آنجا ایستاده بود، طپانچه بر عیسی زده، گفت: «آیا به رئیس کهنه چنین جواب میدهی؟»

23. عیسی بدو جواب داد: «اگر بد گفتم، به بدی شهادت ده؛ و اگرخوب، برای چه مرا میزنی؟»

24. پس حنا او رابسته، به نزد قیافا رئیس کهنه فرستاد.

25. و شمعون پطرس ایستاده، خود را گرم میکرد. بعضی بدو گفتند: «آیا تو نیز از شاگردان او نیستی؟» او انکار کرده، گفت: «نیستم!»

26. پس یکی از غلامان رئیس کهنه که از خویشان آن کس بود که پطرس گوشش را بریده بود، گفت: «مگرمن تو را با او در باغ ندیدم؟»

یوحنا 18