1. این را به شما گفتم تا لغزش نخورید.
2. شما را از کنایس بیرون خواهندنمود؛ بلکه ساعتی میآید که هرکه شما را بکشد، گمان برد که خدا را خدمت میکند.
3. و این کارهارا با شما خواهند کرد، بجهت آنکه نه پدر راشناختهاند و نه مرا.
4. لیکن این را به شما گفتم تاوقتی که ساعت آید بهخاطر آورید که من به شماگفتم. و این را از اول به شما نگفتم، زیرا که با شمابودم.
5. «اما الان نزد فرستنده خود میروم و کسی ازشما از من نمی پرسد به کجا میروی.
6. ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پر شده است.