پیدایش 4:10-21 Old Persian Version (OPV)

10. گفت: «چه کردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریادبرمی آورد!

11. و اکنون تو ملعون هستی از زمینی که دهان خود را باز کرد تا خون برادرت را ازدستت فرو برد.

12. هر گاه کار زمین کنی، هماناقوت خود را دیگر به تو ندهد. و پریشان و آواره در جهان خواهی بود.»

13. قائن به خداوند گفت: «عقوبتم از تحملم زیاده است.

14. اینک مراامروز بر روی زمین مطرود ساختی، و از روی تو پنهان خواهم بود. و پریشان و آواره درجهان خواهم بود و واقع میشود هرکه مرایابد، مرا خواهد کشت.»

15. خداوند به وی گفت: «پس هرکه قائن را بکشد، هفت چندان انتقام گرفته شود.» و خداوند به قائن نشانیای داد که هرکه او را یابد، وی را نکشد.

16. پس قائن از حضور خداوند بیرون رفت ودر زمین نود، بطرف شرقی عدن، ساکن شد.

17. و قائن زوجه خود را شناخت. پس حامله شده، خنوخ را زایید. و شهری بنا میکرد، و آن شهر را به اسم پسر خود، خنوخ نام نهاد.

18. وبرای خنوخ عیراد متولد شد، و عیراد، محویائیل را آورد، و محویائیل، متوشائیل را آورد، ومتوشائیل، لمک را آورد.

19. و لمک، دو زن برای خود گرفت، یکی را عاده نام بود و دیگری را ظله.

20. و عاده، یابال را زایید. وی پدر خیمه نشینان وصاحبان مواشی بود.

21. و نام برادرش یوبال بود. وی پدر همه نوازندگان بربط و نی بود.

پیدایش 4