18. و او را ازدور دیدند، و قبل از آنکه نزدیک ایشان بیاید، باهم توطئه دیدند که اورا بکشند.
19. و به یکدیگر گفتند: «اینک این صاحب خوابها میآید.
20. اکنون بیایید او را بکشیم، و به یکی از این چاهها بیندازیم، و گوییم جانوری درنده او را خورد. و ببینیم خوابهایش چه میشود.»
21. لیکن روبین چون این را شنید، او را از دست ایشان رهانیده، گفت: «او را نکشیم.»