1. وای بر شهر خون ریز که تمامش از دروغ وقتل مملو است و غارت از آن دورنمی شود!
2. آواز تازیانهها و صدای غرغر چرخهاو جهیدن اسبان و جستن ارابهها.
3. سواران هجوم میآورند و شمشیرها براق و نیزهها لامع میباشدو کثرت مجروحان و فراوانی مقتولان و لاشها راانتها نیست. بر لاشهای یکدیگر میافتند.
4. ازکثرت زنای زانیه خوش منظر که صاحب سحرهااست و امتها را به زناهای خود و قبایل را بهجادوگریهای خویش میفروشد.