مزامیر 73:2-21 Old Persian Version (OPV)

2. واما من نزدیک بود که پایهایم از راه در رود ونزدیک بود که قدمهایم بلغزد.

3. زیرا بر متکبران حسد بردم چون سلامتی شریران را دیدم.

4. زیراکه در موت ایشان قیدها نیست و قوت ایشان مستحکم است.

5. مثل مردم در زحمت نیستند ومثل آدمیان مبتلا نمی باشند.

6. بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است وظلم مثل لباس ایشان را میپوشاند.

7. چشمان ایشان از فربهی بدرآمده است و از خیالات دل خود تجاوز میکنند.

8. استهزا میکنند و حرفهای بد میزنند و سخنان ظلم آمیز را از جای بلندمی گویند.

9. دهان خود را بر آسمانها گذاردهاند وزبان ایشان در جهان گردش میکند.

10. پس قوم او بدینجا برمی گردند و آبهای فراوان، بدیشان نوشانیده میشود.

11. و ایشان میگویند: «خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟»

12. اینک اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده میشوند.

13. یقین من دل خود را عبث طاهر ساخته و دستهای خود رابه پاکی شستهام.

14. و من تمامی روز مبتلامی شوم و تادیب من هر بامداد حاضر است.

15. اگر میگفتم که چنین سخن گویم، هر آینه برطبقه فرزندان تو خیانت میکردم.

16. چون تفکرکردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد.

17. تابه قدسهای خدا داخل شدم. آنگاه در آخرت ایشان تامل کردم.

18. هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذاردهای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت.

19. چگونه بغته به هلاکت رسیدهاند! تباه شده، از ترسهای هولناک نیست گردیدهاند.

20. مثل خواب کسی چون بیدار شد، ای خداوندهمچنین چون برخیزی، صورت ایشان را ناچیزخواهی شمرد.

21. لیکن دل من تلخ شده بود و در اندرون خود، دل ریش شده بودم.

مزامیر 73