2. به من گوش فراگیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خودمتحیرم و ناله میکنم.
3. از آواز دشمن و بهسبب ظلم شریر، زیرا که ظلم بر من میاندازند وبا خشم بر من جفا میکنند.
4. دل من در اندرونم پیچ و تاب می کند، و ترسهای موت بر من افتاده است.
5. ترس و لرز به من درآمده است. وحشتی هولناک مرا درگرفته است.
6. و گفتم کاش که مرابالها مثل کبوتر میبود تا پرواز کرده، استراحت مییافتم.
7. هرآینه بجای دور میپریدم، و درصحرا ماوا میگزیدم، سلاه.
8. میشتافتم بسوی پناهگاهی، از باد تند و از طوفان شدید.
9. ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان راتفریق نما زیرا که در شهر ظلم و جنگ دیدهام.
10. روز و شب بر حصارهایش گردش میکنند وشرارت و مشقت در میانش میباشد.
11. فسادهادر میان وی است و جور و حیله از کوچه هایش دور نمی شود.
12. زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والا تحمل میکردم؛ و خصم من نبود که بر من سربلندی مینمود؛ والا خود را از وی پنهان میساختم.
13. بلکه تو بودیای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من!