1. ای خداوند! ای قوت من! تو را محبت می نمایم.
2. خداوند صخره من است وملجا و نجاتدهنده من. خدایم صخره من است که در او پناه میبرم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعه بلند من.
3. خداوند را که سزاوار کل حمد است، خواهم خواند. پس، از دشمنانم رهایی خواهم یافت.
4. رسنهای موت مرا احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود.
5. رسنهای گور دور مراگرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده.
6. در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیکل خودشنید و استغاثه من به حضورش به گوش وی رسید.
7. زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوههابلرزید و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد.
8. دخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید.
9. آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود.
10. برکروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد.
11. تاریکی را پرده خود و خیمهای گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را.
12. از تابش پیش روی وی ابرهایش میشتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته.