118. همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شدهاند، حقیر شمردهای زیراکه مکر ایشان دروغ است.
119. جمیع شریران زمین را مثل درد هلاک میکنی. بنابراین شهادات تو را دوست میدارم.
120. موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.
121. داد و عدالت را بهجا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما.
122. برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبران بر من ظلم نکنند.
123. چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو.
124. با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز.
125. من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تاشهادات تو را دانسته باشم.
126. وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نمودهاند.
127. بنابراین، اوامر تو را دوست میدارم، زیادتر از طلا و زر خالص.
128. بنابراین، همه وصایای تو را در هر چیز راست میدانم، وهر راه دروغ را مکروه میدارم.
129. شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد.
130. کشف کلام تو نورمی بخشد و ساده دلان را فهیم میگرداند.
131. دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم.