16. ایشان با خوداندیشیده، گفتند: «از آن است که نان نداریم.»
17. عیسی فهم کرده، بدیشان گفت: «چرا فکرمی کنید از آنجهت که نان ندارید؟ آیا هنوزنفهمیده و درک نکردهاید و تا حال دل شما سخت است؟
18. آیا چشم داشته نمی بینید و گوش داشته نمی شنوید و به یاد ندارید؟
19. وقتی که پنج نان را برای پنج هزار نفر پاره کردم، چند سبدپر از پارهها برداشتید؟» بدو گفتند: «دوازده.»
20. «و وقتی که هفت نان را بجهت چهار هزار کس؛ پس زنبیل پر از ریزهها برداشتید؟» گفتندش: «هفت.»
21. پس بدیشان گفت: «چرا نمی فهمید؟»