مرقس 14:11-20 Old Persian Version (OPV)

11. ایشان سخن او را شنیده، شاد شدند و بدو وعده دادند که نقدی بدو بدهند. و او در صدد فرصت موافق برای گرفتاری وی برآمد.

12. و روز اول از عید فطیر که در آن فصح راذبح میکردند، شاگردانش به وی گفتند: «کجامی خواهی برویم تدارک بینیم تا فصح رابخوری؟»

13. پس دو نفر از شاگردان خود رافرستاده، بدیشان گفت: «به شهر بروید و شخصی با سبوی آب به شما خواهد برخورد. از عقب وی بروید،

14. و به هرجایی که درآید صاحبخانه راگویید: استاد میگوید مهمانخانه کجا است تافصح را با شاگردان خود آنجا صرف کنم؟

15. و اوبالاخانه بزرگ مفروش و آماده به شما نشان میدهد. آنجا از بهر ما تدارک بینید.»

16. شاگردانش روانه شدند و به شهر رفته، چنانکه او فرموده بود، یافتند و فصح را آماده ساختند.

17. شامگاهان با آن دوازده آمد.

18. و چون نشسته غذا میخوردند، عیسی گفت: «هرآینه به شما میگویم که، یکی از شما که با من غذامی خورد، مرا تسلیم خواهد کرد.»

19. ایشان غمگین گشته، یک یک گفتن گرفتند که آیا من آنم و دیگری که آیا من هستم.

20. او در جواب ایشان گفت: «یکی از دوازده که با من دست در قاب فروبرد!

مرقس 14