مرقس 12:5-14 Old Persian Version (OPV)

5. پس یک نفر دیگر فرستاده، او را نیز کشتند و بسادیگران را که بعضی را زدند و بعضی را به قتل رسانیدند.

6. و بالاخره یک پسر حبیب خود راباقی داشت. او را نزد ایشان فرستاده، گفت: پسرمرا حرمت خواهند داشت.

7. لیکن دهقانان با خودگفتند: این وارث است؛ بیایید او را بکشیم تامیراث از آن ما گردد.

8. پس او را گرفته، مقتول ساختند و او را بیرون از تاکستان افکندند.

9. پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او خواهدآمد و آن باغبان را هلاک ساخته، باغ را به دیگران خواهد سپرد.

10. آیا این نوشته رانخواندهاید: سنگی که معمارانش رد کردند، همان سر زاویه گردید؟

11. این از جانب خداوند شد و در نظر ما عجیب است.

12. آنگاه خواستند او را گرفتار سازند، اما از خلق میترسیدند، زیرا میدانستند که این مثل رابرای ایشان آورد. پس او را واگذارده، برفتند.

13. و چند نفر از فریسیان و هیرودیان را نزدوی فرستادند تا او را به سخنی به دام آورند.

14. ایشان آمده، بدو گفتند: «ای استاد، ما را یقین است که تو راستگو هستی و از کسی باک نداری، چون که به ظاهر مردم نمی نگری بلکه طریق خدارا به راستی تعلیم مینمایی. جزیه دادن به قیصرجایز است یا نه؟ بدهیم یا ندهیم؟

مرقس 12