مراثی 3:51-62 Old Persian Version (OPV)

51. چشمانم به جهت جمیع دختران شهرم، جان مرا میرنجاند.

52. آنانی که بیسبب دشمن منند مرا مثل مرغ بشدت تعاقب مینمایند.

53. جان مرا در سیاه چال منقطع ساختند وسنگها بر منانداختند.

54. آبها از سر من گذشت پس گفتم: منقطع شدم.

55. آنگاهای خداوند، از عمق های سیاه چال اسم تو را خواندم.

56. آواز مرا شنیدی، پس گوش خود را از آه واستغاثه من مپوشان!

57. در روزی که تو را خواندم نزدیک شده، فرمودی که نترس.

58. ای خداوند دعوی جان مرا انجام داده و حیات مرا فدیه نمودهای!

59. ای خداوند ظلمی را که به من نموده انددیدهای پس مرا دادرسی فرما!

60. تمامی کینه ایشان و همه تدبیرهایی را که به ضد من کردند دیدهای.

61. ای خداوند مذمت ایشان را و همه تدبیرهایی را که به ضد من کردند شنیدهای!

62. سخنان مقاومت کنندگانم را و فکرهایی راکه تمامی روز به ضد من دارند (دانستهای ).

مراثی 3