متی 27:8-18 Old Persian Version (OPV)

8. از آن جهت، آن مزرعه تا امروزبحقل الدم مشهور است.

9. آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که «سی پاره نقره را برداشتند، بهای آن قیمت کرده شدهای که بعضی از بنیاسرائیل بر او قیمت گذاردند.

10. و آنها را بجهت مزرعه کوزهگر دادند، چنانکه خداوند به من گفت.»

11. اما عیسی در حضور والی ایستاده بود. پس والی از او پرسیده، گفت: «آیا تو پادشاه یهودهستی؟» عیسی بدو گفت: «تو میگویی!»

12. وچون روسای کهنه و مشایخ از او شکایت میکردند، هیچ جواب نمی داد.

13. پس پیلاطس وی را گفت: «نمی شنوی چقدر بر تو شهادت میدهند؟»

14. اما در جواب وی، یک سخن هم نگفت، بقسمی که والی بسیار متعجب شد.

15. و در هر عیدی، رسم والی این بود که یک زندانی، هرکه را میخواستند، برای جماعت آزاد میکرد.

16. و در آن وقت، زندانی مشهور، برابا نام داشت.

17. پس چون مردم جمع شدند، پیلاطس ایشان را گفت: «که را میخواهید برای شما آزاد کنم؟ برابا یا عیسی مشهور به مسیح را؟»

18. زیرا که دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند.

متی 27