18. هرکه زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی بود و هرکه زن مطلقه مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد.
19. شخصی دولتمند بود که ارغوان و کتان میپوشید و هر روزه در عیاشی با جلال بسرمی برد.
20. و فقیری مقروح بود ایلعازر نام که او رابر درگاه او میگذاشتند،
21. و آرزو میداشت که از پاره هایی که از خوان آن دولتمند میریخت، خود را سیر کند. بلکه سگان نیز آمده زبان برزخمهای او میمالیدند.
22. باری آن فقیر بمرد و فرشتگان، او را به آغوش ابراهیم بردند و آن دولتمند نیز مرد و او را دفن کردند.