16. با یکدیگر چنان چسبیدهاند که باد از میان آنهانمی گذرد.
17. با همدیگر چنان وصل شدهاند و باهم ملتصقند که جدا نمی شوند.
18. از عطسه های او نور ساطع میگردد و چشمان او مثل پلکهای فجر است.
19. از دهانش مشعلها بیرون میآید وشعله های آتش برمی جهد.
20. از بینی های او دودبرمی آید مثل دیگ جوشنده و پاتیل.
21. از نفس او اخگرها افروخته میشود و از دهانش شعله بیرون میآید.