ایوب 3:7-15 Old Persian Version (OPV)

7. اینک آن شب نازاد باشد. و آواز شادمانی در آن شنیده نشود.

8. لعنت کنندگان روز، آن را نفرین نمایند، که در برانگیزانیدن لویاتان ماهر میباشند.

9. ستارگان شفق آن، تاریک گردد و انتظار نوربکشد و نباشد، و مژگان سحر را نبیند،

10. چونکه درهای رحم مادرم را نبست، و مشقت را ازچشمانم مستور نساخت.

11. «چرا از رحم مادرم نمردم؟ و چون از شکم بیرون آمدم چرا جان ندادم؟

12. چرا زانوها مراقبول کردند، و پستانها تا مکیدم؟

13. زیرا تا بحال میخوابیدم و آرام میشدم. در خواب میبودم واستراحت مییافتم.

14. با پادشاهان و مشیران جهان، که خرابهها برای خویشتن بنا نمودند،

15. یابا سروران که طلا داشتند، و خانه های خود را ازنقره پر ساختند.

ایوب 3