2. و رئیس کهنه و اکابر یهود نزد اوبر پولس ادعا کردند و بدو التماس نموده،
3. منتی بر وی خواستند تا او را به اورشلیم بفرستد و درکمین بودند که او را در راه بکشند.
4. اما فستوس جواب داد که «پولس را باید در قیصریه نگاه داشت»، زیرا خود اراده داشت به زودی آنجابرود.
5. و گفت: «پس کسانی از شما که میتوانندهمراه بیایند تا اگر چیزی در این شخص یافت شود، بر او ادعا نمایند.»
6. و چون بیشتر از ده روز در میان ایشان توقف کرده بود، به قیصریه آمد و بامدادان بر مسندحکومت برآمده، فرمود تا پولس را حاضر سازند.
7. چون او حاضر شد، یهودیانی که از اورشلیم آمده بودند، به گرد او ایستاده، شکایتهای بسیار وگران بر پولس آوردند ولی اثبات نتوانستند کرد.